عنوان:شما ورزش رو دوست دارید؟
متن مکالمه:
ماریو: (صدای آیفون) بله، ناتاشا؟
ناتاشا: (از آیفون) آقای وردی، داوطلبان اینترن اینجا هستند.
ماریو: بسیار عالی. نفر اول رو بفرستین داخل لطفا.
سوزان: سلام.
دنیله: سلام.
ماریو: شما میبایستی سوزان آن باشید.
سوزان: بله.
ماریو: من ماریو وردی هستم، مدیر پروژه.
سوزان: از دیدنتون خوشحالم آقای وردی.
دنیِله: سلام، و من دنیِله دربی هستم، مدیر طراحی.
سوزان: از دیدنتون خوشحالم.
دنیِله: از دیدنتون خوشحالم. خیلی ممنون.
ماریو: شما رزومه خیلی خوبی دارید سوزان. در مورد خودت بگو.
سوزان: خب، آقای وردی من خلاق هستم و فکر میکنم سبک هنری من خیلی خوب اینجا جا میوفته.
دنیِله: میبینم شما مهارت خوبی دارید با کامپیوتر.
سوزان: بله، من تمام برنامه های اصل طراحی رو میشناسم.
و در واقع من دارم یه وبسایت برای تجارت پدرم طراحی میکنم، و دارم کلاس های نرم افزارهای 3D رو میگذرونم در این تابستون.
دنیِله: عالیه! ولی شما برای دوره اینترن خیلی سرتون شلوغ نیست؟
سوزان اوه نه، من عاشق مشغول بودن هستم.
دنیِله: عالیه.
ماریو: آیا شما تجربه فروش رو هم دارید؟
سوزان: من تابستان سال پیش تو یه فروشگاه کار کردم.
ماریو: شما ورزش رو دوست دارید؟
سوزان: ورزش؟ خب، نه واقعا. من خیلی توش خوب نیستم.
دنیِله: منم همینطور.
ماریو: سوزان، ما کارهای تبلیغاتی زیادی برای لوازم ورزشی انجام میدیم.
آیا برای شما جذاب هستش که رو این پروژه ها کار کنید؟
سوزان: البته! آقای وردی، من خیلی دوست دارم رو هر پروژه ای که شد کار کنم.
من فقط میخوام همه چیز از تجارت رو یاد بگیرم.
ماریو: و تو سه کلمه، شما خودتون رو چطوری توصیف میکنید؟
سوزان: خلاق، منظم، و حرفه ای.
ماریو: خب، درسته، خوبه. من فکر میکنم به اندازه کافی اطلاعات برای ادامه دادن داریم.
ما در هر صورت با شما تماس میگیریم. ممنون از اینکه اومدید.
سوزان: ممنونم.
دنیِله: ممنونم. دیدنتون باعث افتخارم هستش.
سوزان: ممنونم.
ماریو: خداحافظ (در آیفون) ناتاشا، داوطلب بعدی رو بفرستید لطفا، (در زدن) بیایید تو.
اسکات: سلام، من اسکات رابینز هستم.
ماریو: سلام. ماریو وردی مدیر پروژه.
اسکات: از دیدنتون خوشحالم.
ماریو: از دیدنتون خوشحالم.
دنیِله: سلام، من دنیِله دربی هستم، مدیر طراحی.
اسکات: از دیدنتون خوشحالم.
دنیِله: من هم از دیدنتون خوشحالم.
اسکات: واو. اینو ببین. من عاشق کارهای این شرکت هستم.
خیلی کارهای باحالیه. بهترینه واقعا.
ماریو: خب، هی ممنون اسکات! بشین.
اسکات: حتما.
ماریو: خب، خودت رو اینجا چطور میبینی که داری چه کاری انجام میدی؟
اسکات: خب، من عاشق ورزش هستم، و عاشق بازاریابی هستم، و میتونم هرچیزی رو بفروشم.
ماریو: با عدد ها چطور هستی؟
اسکات: من از کار کردن با اعداد لذت میبرم ماریو.
ماریو: پس، فکر میکنی تو فروشنده خوبی میتونی باشی؟
اسکات: بله میتونم.
ماریو: چرا؟
اسکات: خب، من فروشنده خوبی میشم چون خیلی سریع میتونم درصد رو محاسبه کنم و مردم رو قانع کنم که چرا باید مارو استخدام کنند.
ماریو: خوبه، خوبه. درسته. من کارم تمومه. دنیِله؟
دنیِله: به من درباره مهارتت در کار با کامپیوتر بگو اسکات.
اسکات: دنیِله، من از کار کردن با کامپیوتر لذت میبرم.
دوست ندارم تمام روز جلوی یه کامپیتر بشینم، ولی مشکلی ندارم که ازشون استفاده کنم.
دنیِله: خب، چه نرم افزارهای طراحی رو میشناسید؟
میتونید یه بنر برای یک صفحه وب درست کنید؟
اسکات: میتونم امتحان کنم. برام مهم نیست که چیزهای جدید رو امتحان کنم، چون خیلی زود یاد میگیرم.
دنیِله: و در سه کلمه، چطور خودتون رو توصیف میکنید؟
اسکات: به سادگی، بهترین.
ماریو: عالیه. ممنون از اینکه اومدی. ما در هر صورت بهت خبر میدیم.
اسکات: عالیه.
دنیِله: خداحافط.
اسکات: ممنون.
ماریو: از این بچه خوشم اومد.
دنیِله: من فکر میکنم یکم زیادی اعتماد به نفس داشت.
من اصلا نمیتونم این شخصیت فروشندگی رو تحمل کنم.
ماریو: من فکر میکنم مشتریان ورزشی ما از کسی که اینجوری اعتماد به نفس داره خوششون بیاد.
دنیِله: شاید. ولی همه مشتریا، مشتریای ورزشی نیستند.
ماریو: پس، تو سوزان رو ترجیح میدی؟
دینِله: آره. اون خلاق هستش، واقع بینه، و به نظر سخت کوش و قابل اطمینان هستش.
ماریو: آره، ولی اون علاقه به فروش نداره.
دینِله: نه، من حدس میزنم اینطور نباشه. ولی فکر نمیکنم اسکات چیزی از طراحی بدونه.
ماریو: چیکار کنیم؟
دنیِله: من یه فکری دارم.
سوزان: خیلی خوب، بسیار خوب. شما مثل استاد کنگ فو هستید! درسته؟
شما استاد کونگ فو هستید! زودباش بیا.
شما مثل دان دهم کمربند سیاه هستید.
کسی نمیتونه شما رو لمس کنه. بروس لی پیش تو هیچی نیست، باشه؟
بسیار خب؟ باشه حالا دیگه بیا بیخیال شیم، تو... تو یه بوته هستی. تو آرام هستی.
title:Do you like sports?
Conversation text:
Mario: [intercom sounds] Yes, Natasha?
Natasha: (from intercom) Mr. Verdi, the internship candidates are here.
Mario: Wonderful. Send in the first candidate, please.
Susan: Hello.
Danielle: Hello.
Mario: You must be Susan Ahn.
Susan: Yes.
Mario: I'm Mario Verdi, account director.
Susan: Nice to meet you, Mr. Verdi.
Danielle: Hi, and I'm Danielle Derby, design director.
Susan: Nice to meet you.
Danielle: Nice to meet you. Thank you.
Mario: You have a very impressive resume, Susan. Tell us about yourself.
Susan: Well, Mr. Verdi, I'm creative and I think that my artistic style would fit in well here.
Danielle: I see you're quite skilled with computers.
Susan: Yes. I know all the main design programs.
And I'm actually designing a website for my father's business, and I'm taking a 3-D software course this summer.
Danielle: Excellent! But won't you be too busy for an internship?
Susan: Oh, no. I love being busy.
Danielle: Great.
Mario: Do you have any sales experience?
Susan: I worked at a retail store last summer.
Mario: Do you like sports?
Susan: Sports? Uh, well, not really. I'm not very good at them.
Danielle: Neither am I.
Mario: Susan, we do a lot of advertising for sporting goods.
Would you be interested in working on those accounts?
Susan: Of course! Mr. Verdi, I would love working on any account.
I just want to learn all about the business.
Mario: And in three words, how would you describe yourself?
Susan: Creative, organized, and professional.
Mario: Well, OK, good. I think we have enough to go on for now.
We'll let you know either way. Thanks for coming in.
Susan: Thank you.
Danielle: Thank you. It's a pleasure to meet you!
Susan: Thank you.
Mario: Bye-bye (into intercom) Natasha, send in the next candidate, please (knocks) Come in.
Scott: Hi. I'm Scott Robbins.
Mario: Hi. Mario Verdi, account director.
Scott: Great to meet you.
Mario: Nice to meet you.
Danielle: Hi, I'm Danielle Derby, design director.
Scott: Nice to meet you.
Danielle: Nice to meet you, too.
Scott: Wow. Look at this. I love this company's work.
It's very cool stuff. It's the best. Really.
Mario: Well, hey, thanks, Scott! Sit down.
Scott: Sure.
Mario: So, what do you see yourself doing here?
Scott: Well, I love sports, and l love marketing, and I can sell anything.
Mario: How are you with numbers?
Scott: I enjoy working with numbers, Mario.
Mario: So, you think you'd make a good salesman?
Scott: I do.
Mario: Why?
Scott: Well, I'd make a good salesman because I can quickly calculate percentages and then convince people why they should hire us.
Mario: Good, good. OK, OK, yeah, I'm done. Danielle?
Danielle: Tell me about your computer skills, Scott.
Scott: Danielle, I enjoy working with computers.
I wouldn't want to be in front of one all day, but I don't mind using them.
Danielle: Well, what design software programs do you know?
Would you be able to create a banner ad for a web page?
Scott: I could try. I don't mind trying new things because I'm a very fast learner.
Danielle: And, in three words, how would you describe yourself?
Scott: Simply - The - Best.
Mario: Great. Thanks for coming in. We'll let you know either way.
Scott: Great.
Danielle: Bye-bye.
Scott: Thank you.
Mario: l like that kid.
Danielle: I thought he was too much.
I can't stand that salesman personality thing.
Mario: I think our sports clients would like someone with that kind of confidence.
Danielle: Maybe. But not all our accounts are sports accounts.
Mario: So, you prefer Susan?
Danielle: Yes. She's creative, level-headed, and seems hardworking and reliable.
Mario: Yeah, but she's not interested in sales.
Danielle: No, I guess not. But I don't think Scott knows anything about design.
Mario: What do we do?
Danielle: I have an idea.
Susan: Very good, very good. All right, you're like a kung fu master! OK?
You are a kung fu master! Bring it up.
You are like a tenth-degree black belt.
Nobody can touch you. Bruce Lee has nothing on you, OK?
All right? OK, now, let's bring it down, OK, you're,... you're a bush. You're serene