دنیای کوچیکیه

معرفی و احوال پرسی

TopNotch - B2

متد آموزش مکالمه تاپ ناچ

دنیای کوچیکیه

معرفی و احوال پرسی

223

برای استفاده از سایر امکانات به اپلیکیشن مانامو مراجعه نمایید

ترجمه متن اصلی

عنوان: دنیای کوچیکیه

متن مکالمه:

اونز: بلیط هاتون پیش منه.

نواک: متشکرم.میدونید مری خواهر من رو میشناسه،کاترینا؟

اونز: واقعا؟دنیای کوچیکیه،نیست؟

اونز: خب قبل رفتن میرید برای دیدن مناظر؟

نواک: نه.برمیگردم هتل که مطالعه کنم.

اونز: چی؟شما به شهر بزرگ ما اومدید و تا حالا نرفتید که ازش دیدن کنید ؟

نواک: من یکبار هشت سال پیش یک ماه اومدم اینجا.همه رو قبلا دیدم.

اونز: من مطمئنم میتونم به چیزایی فکر کنم که شما ندیدین.

نواک: من فکر میکنم شما اشتباه میکنید.

اونز: شما از موزه هنر رایلی دیدن کردید؟

نواک: بیست بار.

اونز: تا حالا بالای ساختمون اولسون رفتین؟

نواک: همین ماه پیش.

اونز: توی کافه آندره چیزی خوردین؟

نواک: دو بار.

اونز: تا حالا به ساحل سرد رفتین؟

نواک: بله.

اونز: اپرای شهرو دیدید؟

نواک: بله.

اونز: باغ های چینی رو گشتید؟

نواک: بله.

اونز: شما تو این شهر نمیتونید همه چیزو انجام داده باشید.

نواک: من میترسم درسته.

اونز: تا حالا موزه پنیرو دیدین؟

نواک: اینجا موزه ی پنیر نیست.

اونز: اها!عجیبه.همه اونجا رفتن.نمیتونم باور کنم شما تا حالا اونجا نرفتین.

اونز: مری،میتونی زنگ بزنی موزه ی پنیر و برا من و خانم نواک بلیط رزرو کنی؟

نواک: جدی نیستید.

اونز: چرا هستم. نبش خیابان هفتم و اوک هستش. ساعت 4:00 اونجا میبینمت.

نواک: باشه،اونجا میبینمتون.متشکرم.

نواک: خدانگهدار،مری.

مری: از طرف من به کاترینا سلام برسون.

مری: آقای اونز، واقعا موزه پنیر تو هفتم و اوک هستش؟

اونز: یه مغازه ی کوچیک عالی پنیره.همه مدل پنیرو دارن.

بعضیاشون خیلی قدیمین،خب،اره،من گفتم موزه ی پنیره.خانم نواک دوست داره.

title: It’s a small world

conversation text:

Evans: I have your tickets.

Novak: Thank you. Did you know that Marie knows my sister, Katerina?

Evans: Really? It’s a small world, isn't it?

Evans: So are you going sightseeing before you leave?

Novak: No. I’m going back to the hotel to read.

Evans: What?! You’re visiting our great city and you’re not even going to see it?

Novak: I've come here once a month for eight years. I've seen it all before.

Evans: I’m sure I can think of something you haven’t seen.

Novak: I think you’re wrong.

Evans: Have you visited the Riley Museum of Art?

Novak: Twenty times.

Evans: Have you ever been to the top of the Olson Building?

Novak: Just last month.

Evans: Have you eaten at Andre’s Cafe?

Novak: Twice.

Evans: Ever been to Cold Beach?

Novak: Yes.

Evans: Seen the City Opera?

Novak: Yes.

Evans: Toured the Japanese Gardens?

Novak: Yes.

Evans: You can’t have done everything in this city.

Novak: I’m afraid it’s true.

Evans: Have you ever visited the Museum of Cheese?

Novak: There’s no Museum of Cheese.

Evans: Aha! It is really amazing. Everyone goes there. I can’t believe you haven’t been there yet!

Evans: Marie, could you call the Museum of Cheese and reserve a ticket for Ms. Novak and me?

Novak: You’re not serious.

Evans: I am. It’s at the corner of Seventh and Oak. I’ll see you there at 4:00.

Novak: OK, I’ll see you there Thank you.

Novak: Good-bye, Marie.

Marie: Say hello to Katerina for me.

Marie: Mr. Evans, is there really a Museum of Cheese at Seventh and Oak?

Evans: It’s a wonderful little cheese shop. They have every kind of cheese.

Some of it’s very old, so, yes, I’d say it’s a museum of cheese. Ms. Novak will love it.