عنوان: لک لک ها – قسمت 8
متن:
فکر کنم دیگه عاشق این یکی میشی بکی
فکر میکنم یه خوبشو برات پیدا کردیم
آره وقتی این یکی رو دیدیم
به هم دیگه نگاه کردیم
و اینطوری بودیم ، اوووف
این مال اوناس. آره
و یه مقدار به تعمیرات احتیاج داره...
آره. درسته
میدونم دنبال همچین چیزی نبودیم
ولی حداقل به کوبیدن نیاز نداره
اوه عزیزم، ممکنه...
یه لحظه گوشی لطفا
بله، ممکنه؟
پاشو، پاشو
چی؟ نه ، نوبت من نیست
همین الان پاشو، پاشو
امکان نداره
پس یه اتاق مخفی میخوای، باشه
نیت؟
چی؟
نیت؟
سلام رفیق
داری چیکار میکنی؟
دارم آماده سازی میکنم
درسته، داری آماده سازی میکنی
برای چی؟
که برادرم رو از لک لک ها تحویل بگیرم
درسته
من عاشق اینم که توی مدرسه شمارو
به تخیل تشویق میکنن
ولی لک لک ها دیگه چیزی رو تحویل نمیدن
میدونم
اونا هیچوقت همچین کاری انجام نمیدادن
بابا، اصلا لازم نیست کمکم کنی
من بهت این مجوز رو میدم که بدون احساس گناه
برگردی داخل و به کارت برسی
فقط برو
برو بابا، برو
چی؟
باشه، خیلی خب، رفتم
تو یه چشم بهم زدن آماده رفتن به کالج میشم
چی گفتی؟
هیچی. من فقط دارم کار میکنم
من چیزی نگفتم. فکر کنم تو
باشه
وقتی یه نوزاد بودم یادته؟
انگار یه دقیقه پیش بود نه؟
چی؟
چی؟هان؟
باشه
بابا، تو حدود 2سال دیگه
الگوی منی
خیلی خب، شنیدم چی گفتی
باشه، خیلی خب، ببین
5دقیقه. تمام زمانی که لازم دارم 5دقیقه اس
و بعدش دست از کار برمیداریم
آره، 5دقیقه
...5دقیقه و بعد
دست ازکار برمیداریم
5دقیقه و بعد دست ازکار برمیداریم
چی؟
پودر؟
پودر بچه
قدرت مسیریابی کبوتری فعال
عزیزم، چی صدات کنیم، عزیزم؟
این محشره
ما داریم یه بچه رو تحویل میدیم
نه، ما داریم یه بسته تحویل میدیم
شاید بجای اینکه بهش بگیم بسته بهتر باشه
روش یه اسم بذاریم
ما روی بسته اسم نمیذاریم، باشه؟
این خیلی ساده اس
یه نقشه میکشیم. نقشه رو عملی میکنیم
همیشه تحویل بده
و بعد به لک لک کنفراس برمیگردیم و هیئت
مدیره میتونن منو به عنوان رئیس انتخاب کنن
این خیلی هیجان انگیزه
چه انتظاراتی باید از
رئیس جونیور داشته باشیم؟
میدونی، این فوق سریه
میتونی بهم بگی. زودباش
قراره کارای بزرگی بکنم
مثل چی؟ مثل چی؟ چقدر بزرگ؟
میخوای چیکار کنی؟
ترجیح میدم الان در موردش چیزی نگم
خودتم نمیدونی؟
چی؟
خدای من. خودتم نمیدونی
میدونم
اگر نمیدونی
پس چرا میخوای رئیس بشی؟
میدونم
نمیدونی
وای، پسر
تو هروقت معذب میشی میخندی
نه
دارم رو مخت میرم؟
نه، اصلا
چرا
نچ
...بیپ، بیپ. بوپ ،بوپ
نه ، حتی اگر هم نقطه ضعفی داشتم
اینکاری که تو میکنی باعث عصبانیتم نمیشد
...بیپ، بیپ. بوپ ،بوپ
پس، تلاش خوبی بود
من میخوام برنامه نویسیت کنم که
بهم بگی چرا میخوای رئیس بشی
من عاشق ربات هام، پس این
خیلی سرگرم کننده اس
داره بهمون خوش میگذره
چرا میخوای رئیس بشی؟
چرا میخوای رئیس بشی؟
برگرد عقب
وای خدای من، نه
نه نه نه
اووف، خب، خوش گذشت
تقریبا مرده بودی
حدس میزنم درسی که امروز یاد گرفتیم این بود
از من نپرسی که چرا میخوام رئیس بشم، باشه؟
خیلی خب، مکالمه خوبی بود
مکالمه خوبی بود
بنظر خوشحال نمیاد
آره، خب ، بسته
به زودی تحویل داده میشه
خب...
من واقعا حس میکنم باید
وضعیتشو چک کنیم. میدونی؟
آروم باش
آره، باشه. حق باتوئه
میبینی، بسته انقدر گریه
کرد تا خوابش برد
نمیتونم تحمل کنم
باید کپسول رو باز کنم
صبر کن، نه
کپسول، باید کپسولو باز کنم
نه،نه نه
برگرد، برگرد
سریع برگرد اینجا
خودتو جمعو جور کن
اینو کنترل کن
باید این کپسولو باز کنم
کارمون تمومه
Title: storks – part 8
Text:
Now, I really think you're
gonna love this one, Becky.
I think we found you a good one.
Yeah, when we saw this, we looked
at each other and we were like, Wow.
This is theirs. Yeah.
- And it's a fixer-upper...
- Yeah. It is.
...which I know we weren't looking for.
- But at least it's not a fixer-downer.
Oh, honey, can you just...
- Can you hold one second?
- Yeah, can you?
- You're up. You're up.
- What? No, it's not my turn.
- You're up, now. You're up.
- HENRY: It can't be.
- SARAH: So you want a panic room, okay.
Uh...
Nate?
What?
Nate?
Hey there, buddy.
Whatcha doin' here?
I'm preparing.
Right, you're preparing.
For what?
To get my baby brother from the storks.
Right.
Hey, I love your school encourages
imagination over actual learning,
- but the storks don't deliver anymore.
- I know.
They haven't done that in, like, forever.
Dad, you don't have to help me at all.
This is a guilt-free pass for you
to go back inside and work.
Just go.
- Go. Shoo, shoo, Dad. Go.
- What?
Okay, all right. Fine.
You blink and I'll be in college.
What was that?
Hmm? No, I'm just walking, working.
- I didn't say anything. You should just...
- Okay.
Remember when I was a baby?
It felt like one minute ago?
- What?
- What? Hmm?
Fine.
Dad, you'll be my idol
for, like, two more years.
Okay, I heard that one.
Okay. All right, look.
Five minutes. That's all the time I have
is five minutes, and then we stop.
Yeah, five minutes.
Five minutes, and then...
We stop.
BOTH: Five minutes and then we stop.
PIGEON TOADY: What?
Powder?
Baby powder.
Homing pigeon powers activate!
- Ah!
TULIP: (SINGING) Baby, what are we
gonna call you, baby?
This is crazy.
We are delivering a baby!
No, we are delivering a package.
Maybe we should name it
instead of calling it the package.
We do not name the package, okay?
It's very simple.
We make a plan. Stick to the plan.
Always deliver.
And then we get back to Storkcon
so the board can name me boss.
Oh, it's so exciting.
What can we expect from boss Junior?
Oh, you know that's top secret.
- You can tell me. Come on.
- It's gonna be big!
Like what? Like, what, how big?
Like, what are you gonna do?
I prefer not to talk about it right now.
- Do you not know?
- What?
- Oh, my gosh. You don't know.
- JUNIOR: I know.
If you don't know,
then why do you wanna be boss?
- I know.
- You don't.
Oh, man,
you laugh when you're uncomfortable.
No.
- Am I pushing your buttons?
- Uh, no.
- Yes, I am.
- Nah. No.
- Beep, beep, boop, boop...
- No, those aren't even where my buttons
would be if I had buttons.
- Beep, beep, boop, boop...
- So, nice try.
I am programming you to tell me
why you want to be boss.
I love robots, so this is fun.
We're having a good time together.
Why do you wanna be boss?
Why do you wanna be boss?
- Back off!
Oh, God! No!
- No, no, no!
Wow! Well, that was funny. (PANTING)
- You almost died.
I guess the lesson we learned today is
don't ask me why I want to be boss, right?
Okay, good talk.
- Good talk.
That didn't sound happy.
Yeah, well, the package
will be delivered soon enough.
- Uh...
I really think that
we should check that out, you know.
Ah, just relax.
Okay. Yeah, you're right.
Ah, you see, the package has
cried itself gently to sleep.
I can't take it!
Can't help body movements! Must open pod!
Wait! No!
The pod! Gotta open the pod!
JUNIOR: Oh, no! No, no, no!
Come back! Come back!
- TULIP: Be there in a jiff!
- Pull yourself together!
- Fly this plane!
- Gotta open the pod!
We're gonna die!